تفکر ترقی ساز و اهمیت آن در زندگی

به گزارش اردکان خبر، خبرنگاران: تفکر ترقی ساز که اولین بار توسط کارل دویک (Carol Dweck) مطرح شد؛ از جمله مسائل مطرح در علم روان شناسی و به ویژه روان شناسی تعلیم و تربیت است. کارل این موضوع را در کتاب خود به نام روان شناسی جدید موفقیت شرح داده است. دویک تفکر ترقی ساز را اختراع نکرده است که به ما یاد دهد چطور به موفقیت برسیم.

تفکر ترقی ساز و اهمیت آن در زندگی

در واقع این طرز تفکر ویژگی خاصی است که او در افراد شادتر و پیروز تر مشاهده نموده و باعث شده او دنبال راه هایی بگردد که این استعداد را در باقی افراد پرورش دهد.

اما معنای دقیق تفکر ترقی ساز چیست؟

وقتی دویک به عنوان یک محقق کار می کرد، متوجه شد برخی بچه ها خیلی بهتر از دیگر هم سالان خود در مواجهه با چالش های زندگی رفتار می نمایند. حتی ممکن است بگویند چالش ها را دوست دارند یا انتظار دارند چیزی از آن ها یاد بگیرند به جای این که در مواقع سختی احساس بدبختی و بیچارگی نمایند.

دویک برای بچه های که از برخورد با موانع اجتناب می نمایند، اصطلاح تفکر رکودی و برای بچه های که دنبال چالش می فرایند و در مواجهه با آن ها کوشش خود را به کار می گیرند، اصطلاح تفکر ترقی ساز را انتخاب کرد. همه افراد یکی از این دو طرز تفکر را دارا هستند. اگر بخش هایی از زندگی خود که در آن تفکر ترقی ساز نداریم پیدا کنیم؛ می توانیم برای بهتر شدن آن جنبه های زندگیمان کوشش کنیم.

برای این که نشان دهیم تفکر ترقی ساز دقیقاً چیست. بیایید آن را بیشتر با تفکر رکودی مقایسه کنیم. افراد با تفکر رکودی گمان می نمایند مشخصات اخلاقی آن ها رو سنگ حکاکی شده است و هرگز قابل تغییر نیست. آن ها قاطعانه باور دارند که هوش و خلاقیت و شخصیت چیز هایی هستند که ما با آن ها به جهان آمده ایم و به سختی می توان بهترشان کرد. افراد با تفکر ترقی ساز باور دارند که ما می توانیم این خصوصیات اخلاقی را با کوشش گسترش دهیم و راستای که برای رسیدن به آن ها طی می کنیم از نتیجه نهایی بیشتر اهمیت دارد. از طرف دیگر تفکر رکودی به دنبال نتیجه دریافت سریع است و آن قدر که به نتیجه نهایی اهمیت می دهد، در خصوص راستا کوشش برای رسیدن به آن اهمیتی قائل نیست. البته دویک انکار نمی نماید که مردم از همان ابتدا با هم فرق دارند، اما او ادعا می نماید که همه ما می توانیم از طریق پشتکار و تجربه تغییر و رشد کنیم.

عامل دیگری که این دو طرز تفکر را از هم جدا می نماید، نوع دیدگاه و واکنش افراد نسبت به شکست است. افراد با تفکر رکودی بیشتر احساس می نمایند که شکست می خورند و با شکست خوردن توانایی هایشان زیر سوال می رود. تنها برخورد با موانع کافی است تا به آن ها ثابت گردد توانایی مقابله با آن ها را ندارند. از طرف دیگر، افراد با تفکر ترقی ساز شکست را یک انتخاب نمی دانند. موانع تنها فرصت هایی برای یادگیری و پیشرفت محسوب می شوند و رویارویی با آن ها و به طور کلی برخورد با مسائل جدید، از ما انسان های باهوش تری می سازد.

دویک تفاوت میان این دو طرز تفکر را بیشتر از یک حرف ساده برای رسیدن به پیروزیت شرح داده است. او هم چنین اشاره نموده که چقدر بهتر است به جای گفتن تو در این کلاس شکست خوردی به دانش آموزان بگوییم: هنوز پیروز نشده ای. زیرا این جمله به آن ها نشان می دهد حتی اگر الآن نمی توانند بر مسئله ای غلبه نمایند، یک زمانی بالاخره که پیروز خواهند شد.

البته اگر از جوانب مختلف با موانع درگیر شوند و کوشش نمایند. استفاده از کلمه هنوز نشان می دهد باید به راستا توجه کنیم، نه نتیجه نهایی. هم چنین به بچه ها یاد می دهد که قرار نیست به خاطر نمره درس بخوانند. بلکه باید به خاطر آیندشان درس بخوانند و رویا های عظیم داشته باشند و به جای تمرکز بر نمره های امتحانات مدرسه، به این که فکر نمایند می خواهند در زندگی چه کار کند.

تمام ایده قدرت کلمه هنوز و تفکر ترقی ساز چیزی نبود که دویک یک شبه به آن رسیده باشد. او و بسیاری از محققان دیگر به مدت طولانی تحقیق کردند که اگر تفکر ترقی ساز به بچه ها آموزش داده گردد، آن ها نمرات و نتایج بهتری نسبت به قبل می گیرند. حتی ممکن است نمرات شان از سایر هم رده های آن ها در مدارس مرفه بهتر گردد که نشان می دهد تفکر ترقی ساز راه بسیار خوبی برای ایجاد برابری در نظام آموزشی است.

دو ویژگی مهم تفکر ترقی ساز این است که حتماً جواب می دهد و قابل یادگیری است و چیزی نیست که با آن به جهان آمده باشیم.

تفکر ترقی خواه اشتباه کدام است؟

قبل از پرداختن به موضوع هیجان انگیز پرورش این نوع تفکر، باید کار مهم تری انجام دهیم. این روز ها وقتی در خصوص تفکر ترقی خواه می خوانیم، مثل هر مبحث رایج دیگری در آموزش و پرورش، به سختی می توان از کلمه هایی مانند باید و ضروری و همه اجتناب کرد. اغلب بیان می گردد که همه ما باید تفکر ترقی خواه را در خود پرورش دهیم، زیرا بسیار سودمند است که البته این اظهار نظر اصول اولیه مفهوم تفکر ترقی خواه را نادیده گرفته است.

اولاً تفکر ترقی خواه چیزی نیست که بتوانید یک شبه به آن برسید. کوشش بسیاری می طلبد و در طول زمان گسترش می یابد. ثانیاً مانند دکمه فرار نیست که هر موقع با مسئله ای رو به رو شدید، آن را فشار دهید و نجات پیدا کنید. دویک اشاره می نماید که ما مخلوطی از هر دو تفکر ترقی خواه و رکودی را داریم که در زمان ها و قسمت های مختلف زندگی یکی از آن ها بر دیگری غلبه می نماید.

دویک هم چنین اظهار می نماید مردم اغلب ادعا می نمایند تفکر ترقی خواه دارند، در صورتی که واقعا ندارند یا از تفکر رکودی استفاده می نمایند تا برای شکست خوردن افراد بهانه تراشی نمایند، در صورتی که چیزی به نام شکست خوردن در تفکر ترقی خواه وجود ندارد. ممکن است فکر کنیم تشویق بچه ها و تحسین کوشش های آنان برای گسترش تفکر ترقی خواه بسیار آسان است. در واقع کمی پیچیده تر از این حرف هاست، چون مسئله فقط تحسین کرد نیست. بلکه تحسین کردن به روشِ درست است.

چطور می توان تفکر ترقی ساز را پرورش داد؟

پرورش تفکر ترقی ساز فرایند پیچیده ای دارد، ولی غیرممکن نیست و در واقع می تواند به عنوان اولین مانع عظیمی در نظر گرفته گردد که باید از طریق آن روی طرز تفکر خود تمرین کنیم.

نکته اصلی که دویک به آن اشاره دارد این است که تفکر ترقی ساز از طریق تحسین پرورش می یابد، اما نه تحسین رایجی که با دستیابی به هدف می آید. بلکه آن تحسینی که روی فرایند یادگیری تمرکز می نماید. البته به این معنا نیست که بچه ها را به خاطر هر کوششی که مینمایند، در تحسین و تمجید غرق کنیم، اما می توانیم آن ها را به خاطر استراتژی هایی که به کار می برند تا به هدف شان برسند تحسین کنیم. یک مثال ساده این است که به آن ها بگوییم: از این که برای حل مشکلت راه های مختلف را امتحان کردی تا آخر راه چاره مناسب را پیدا کنی، خیلی خوشم آمد. به جای این که بگوییم: آفرین، میدانستم به هدفت می رسی. تو باهوشی!

این مثال به خوبی نشان می دهد که ما باید راستا رسیدن به هدف را تحسین کنیم، نه توانایی های رسیدن به آن را. تحسینِ توانایی ها تفکر ترقی ساز را تقویت می نماید که به اصطلاح یعنی این چیز ها روی سنگ حک شدند و تغییر نمی نمایند و پرورش نمی یابند. به علاوه باعث می گردد بچه ها فکر نمایند هر کاری را در صورتی می توانند انجام دهند که در آن استعداد و توانایی داشته باشند و کار هایی را که نمی توانند انجام دهند، یعنی در آن ها هیچ استعدادی ندارند.

البته دویک اصرار دارد پیغامِ نتیجه مهم نیست و کوشش فقط محسوب می گردد. بی فایده است، زیرا به دانش آموزان اجازه می دهد باور نمایند اگر به سختی کوشش نمایند، پیروز می شوند. حال آن که فرقی ندارد چه استراتژی و راه چارهی برای پیروزیت در پیش گرفته باشند. تاثیر این طرز فکر آن جاست که باعث می گردد آن ها یک استراتژی بی فایده را بار ها و بار ها به کار بگیرند.

اما پافشاری در راستا و استفاده از چندین استراتژی تا وقتی بر موانع غلبه نمایند و هم چنین تحسین کوشش هایشان به آن ها می آموزد که باید استراتژی های خود را تغییر دهند تا مسائل را حل نمایند. هم چنین به آن ها یاد می دهد که می توانند از تمامی منابع در دسترس استفاده نمایند و هر وقت لازم داشتند یاری بخواهند؛ و در آخر دویک اشاره می نماید که حتی از شکست باید به عنوان عاملی که در یادگیری نقش دارد، یاد گردد.

می توانیم از بچه ها بپرسیم: این شکست چه چیزی به ما یاد می دهد؟ دفعه بعد باید چکار کنیم؟ به جای این که کوشش شان را تحسین کنیم یا سعی کنیم از آن ها محافظت کنیم و با گفتن جملاتی مثلِ نگران نباش، همه که نمی تواند در همه چیز خوب باشند. تو تنها کسی نیستی که شکست خوردی. به آن ها دلگرمی دهیم. در هر دو مورد، در حال پرورش تفکر رکودی در کودک خود هستیم و در واقع اجازه می دهیم او بداند که ما باور داریم نمی تواند بهتر از این کاری را انجام دهد. در صورتی که تغییر این طرز تفکر به او یاری می نماید پیروز تر عمل کند و در زندگی آینده نیز به کارش می آید.

اگر از الآن به فکر انجام این ایده ها در عظیم کردن فرزندتان هستید، خبر بهتری برایتان داریم! تفکر ترقی ساز چیزی نیست که فقط در اوایل دوران کودکی بتوان آن را پرورش داد. دویک می گوید هیچ وقت برای تغییر دیر نیست. پس چرا این روش را روی خودتان امتحان نمی کنید تا ببینید چطور می گردد؟

منبع: nobelcoaching

منبع: برترین ها
انتشار: 7 شهریور 1399 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: ardakankhabar.ir شناسه مطلب: 150

به "تفکر ترقی ساز و اهمیت آن در زندگی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تفکر ترقی ساز و اهمیت آن در زندگی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید